قلمرو رسالت نبی مکرم اسلام
قلمرو رسالت نبی مکرم اسلام
به مناسبت شب قدر، که شب نزول قرآن کریم است این هفته در صدد آن بر آمدیم که بخشی از سیمای رسول مکرم اسلام را در آیینه بی زنگار قرآن کریم به تماشا بنشنیم. امسال به دلیل اهانتهای مکرر دشمنان اسلام به حضرت محمد، از سوی بسیاری از مسلمانان جهان، سال هجری جاری سال پیامبر نام گرفت و آیت الله خامنهی رهبر انقلاب اسلامی ایران رسما آن را اعلام داشتند. نگارنده را در ماه رمضان فرصتی فراهم شد تا خطابات قرآنی را در مورد شخصیت، منش،گستره رسالت و دیگر جنبههای زندگی و روش و منش ایشان به مطالعه بگیرد. به دلیل کمی فرصت از به روز رسانی وبلاک نیز دیده پوشیدم. یکی از دوستان شفیقم تلفن زدند و از برخی نوشتههای خلاف حقیقت در یکی از وبلاک های هم وطنان خبر دادند که نویسندهی در آن رسالت پیامبر اکرم را آن هم با استفاده از برخی آیات مبارک قرآنی منحصر به قوم و قبیله خاص معرفی کرده است و زمین و آسمان را به هم گره زده تا ماهی مقصود فراچنگ آورد. بدین جهت نگارنده یکی از بخش های آن نوشتار بلند را برش زده و تقدیم ارباب معرفت مینماید. در این شب نورانی با ابتهال به درگاه خداوندی توفیق همگان را در نیل به حقیقت تمنا میکنیم.
گستره زمانی و مکانی رسالت رسول اعظم الاهی
یکی ازاموری که در قرآن کریم راجع به رسول مکرم الاهی بیان شده، گستره جغرافیایی رسالت ایشان است. بسیاری از انبیای الاهی برای هدایت قوم خود به رسالت برگزیده میشده اند. اما گستره رسالت پیامبر اعظم الاهی منحصر با جغرافیا و قوم خاصی نیست گرچه برخی از آیات در بدو امر چنین مینمایند که دعوت ایشان منحصر به سرزمین حجاز و قوم خاصی بوده است، ولی در حقیقت چنین نیست. در خطاباتی از این سنخ، تعبیر انذار ام القری و اطراف مطرح شده است که ناظر به جغرافیای خاص میباشد:.. کذلک اوحینا الیک القرآن عربیا لتنذر ام القری و من حولها( شوری/7) شبیه همین تعبیر در آیه 94 انعام نیز آمده است. در کنار این خطابات محدوده جغرافیایی را بیان میکند، برخی آیات تعابیر مفید منحصر بودن قلمرو رسالت به قوم خاص را در خود جای داده اند: لتنذر قوما ما انذر آبائهم،(یس/6)؛ لتنذر قوما ما آتیهم من نذیر من قبلک(قصص/46) و گاه تنها سخن از عشیره خاص به میان میآید: و انذر عشیرتک الاقربین(شعراء/214). تامل در آیات دیگر و قرار دادن شان در کنار این دسته مفید چیز دیگر است. خطابات بسیاری وجود دارد که رسالت ایشان را جهانی معرفی میکند و منحصر در قوم و قریه نمیداند: أیها الناس قد جاءکم الرسول بالحق من ربکم فآمنوا خیرا لکم وإن تکفروا فإن لله ما فی السماوات والارض وکان الله علیما حکیما ( نساء/170 ) قل لا أسألکم علیه أجرا إن هو إلا ذکرى للعالمین ( انعام/90)، شبیه همین مضمون در 104 یوسف نیز وارد شده است. وما تسألهم علیه من أجر إن هو إلا ذکر للعالمین[1]. گاه پیامبر اعظم را نذیر عالمیان نامیده است. تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا( فرقان/1)، گاه از ایشان به عنوان رحمت برای عالمیان یاد شده است: وما أرسلناک إلا رحمة للعالمین (أنبیاء/ 107). گاه چنین تعبیر میکند که این خطاب من مخاطبش حاضران و من بلغ میباشند: وأوحی إلی هذا القرآن لانذرکم به ومن بلغ ( انعام/ 19) در برخی خطابات او را با صراحت تمام مبعوث شده به سوی کل مردم میداند: قل یا أیها الناس إنى رسول الله الیکم جمیعا(اعراف/158). ...إنا انزلنا علیک الکتاب للناس بالحق ( زمر/ 41).
در این گونه موارد چه میتوان گفت، آیا رسالت ایشان جهانی است، یا منحصر به قوم و قریه و قلمرو خاص؟ هیچ مفسری با استناد به خطابات مفید انحصار ادعای محدود بودن گستره رسالت ایشان را نکرده اند. اما در این که چه گونه میان دو دسته خطاب جمع کنند نظرات مشابهی ابراز داشته اند. به نظر میرسد تامل در سیاق آیات سنخ نخست، این نکته را میآموزد که آنها نشانگر انحصار نیستند؛ بلکه برخی در پی پاسخ به این پرسش اند که چرا پیامبر اعظم در میان اعراب مبعوث گردید؛ بیان میکند که راز آن را باید در محرومیت اعراب از پیامبران الاهی جست. چون پیش از تو در این قوم منذری نیامده بود، لذا در میان ایشان برانگیخته شدید. برخی دیگر در پی تبیین مراحل مختلف دعوت از مردم اند. برخی دیگر از مفسران[2] در تحلیل جامع تر تمام این آیات را ناظر به مراحل دعوت میداند. خداوند پس از آنکه حضرت محمد را مبعوث به رسالت کرد، نخست دستور داد نزدیکان خویش را دعوت کند. پیامبر این دعوت را اجابت کرد. سپس مامور به توسعه دعوت به کل قوم خود شد. آنگاه به قوم خود را چنین خطاب کرد که محتوای پیام من انذار آنان و کسانی است که پیام به ایشان میرسد. پس از آن خداوند دستور داد که پیامش را به تمام ملت ها و مناطق گسترش دهد. آغاز کردن از مکان خاص به دلیل رعایت مصالح و مقتضای حکمت الاهی بوده است، نه اینکه به معنای انحصار رسالت در گستره خاص باشد.لذا این نتیجه حاصل میشود که افزون بر نا محدود بودن گستره مکانی، اختصاص داشتن به زمان خاص نیز برای دعوت رسول مکرم الهی متصور نیست. تعبیر واوحى إلى هذا القرآن لانذرکم به ومن بلغ هم بر غایبان به لحاظ مکانی دلالت میکنند و هم بر غایبان به لحاظ زمانی. مخصوصا وقتی این مطالب در کنار خاتم پیامبران بودن رسول الله قرار داده شود به نیکی منحصر به زمان خاص نبودن این دعوت روشن میگردد.